در روزهاي پاياني عمر رژيم شاهنشاهي، در زمستان سال 1357، مردم ايران، آرام آرام کوچهها و محلههاي خود را در شهرها و روستاهاي کشور به کنترل درآورده و براي جلوگيري از حمله مأمورين گارد رژيم شاهنشاهي به تظاهرات اعتراضي، خود را متشکل نموده و به مراقبت از ساکنين هر محله پرداختند. اين سازماندهي، هسته اوليه تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و کميتههاي انقلاب اسلامي بود.
لازم به ذکر است که رژيم سلطنتي پهلوي در سالهاي 1356 و 1357 تمام قواي امنيتي، انتظامي و نظامي خود را براي مقابله با تظاهرات مردم در شهرهاي مختلف کشور بکار گرفت و تلاش کرد تا با روشهاي گوناگون مردم را ساکت نموده و نهضت اسلامي را متوقف نمايد. بنابراين عملاً يک نوع فاصله بين مردم و نيروهاي مسلح بوجود آمده بود به گونهاي که با پيروزي انقلاب اسلامي نياز به ظهور تشکيلاتي مسلح، براي دفاع از آرمانهاي مردم و حفاظت از انقلاب اسلامي و مقابله با بقاياي رژيم طاغوتي شاه، به خوبي در بين همه اقشار مختلف ملت احساس ميگرديد.
در چنين شرايطي، در ذهن حضرت امام خميني و برخي از بزرگان انقلاب، تشکيل نيرويي از انقلابيون که بتواند نقش پاسداري از نهضت عظيم اسلامي مردم را برعهده بگيرد، نيز شکل گرفت. تجربيات تاريخي نيز بيانگر اين مسئله بود که بايستي به فکر مديريت نيروهاي انتظامي، امنيتي و نظامي باقي مانده از رژيم سلطنتي بود. با توجه به اينکه شاه نيروهاي مسلح را به منظور حفظ تاج و تخت خود در مقابل مردم و براي سرکوبي نهضت اسلامي بکار گرفته بود، طبيعي است که با پيروزي مردم، کارکنان اين نيروها، نگران سرنوشت آينده خود بوده و سازمان آنها نيز به هم ريخته بود. بنابراين فرصتي لازم بود تا اين نيروها خود را بازيافته و بتوانند در جهت آرماني مردم قرار گيرند، لذا وجود تشکيلات جديدي که مورد اعتماد مردمِ انقلاب کرده باشد، ضروري مينمود.
از سوي ديگر در بين سياستمداران، تجربه خوبي هم از عدم تشکيل نيروهاي مورد اعتماد در نهضتهايي که قبلاً در ايران برپا شده بود نيز وجود نداشت. بسياري از حرکتهاي ضد رژيم، در گذشته با کودتا يا با اِعمال فشارهاي امنيتي- نظامي، سرکوب گرديده و نيروهاي باقي مانده از رژيم، توانسته بودند دوباره شاه را بازگردانده و رژيم سلطنتي را به حالت سابق خود برگردانند و بر مردم و انقلابيون مسلط شوند. نکته ديگر اين که پس از سرنگوني رژيم پهلوي برخي از پادگانها و کلانتريها و پاسگاههاي ژاندارمري به دست مردم افتاده بود. بنابراين با اسلحههايي که به هنگام تصرف پادگانها و ساير مراکز انتظامي- امنيتي در روز 22 بهمن 1357 در اختيار مردم قرار گرفت، آنها در اکثر شهرهاي ايران کميته و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را به وجود آوردند، تا هم از خود دفاع کنند و هم خلاء ناشي از عدم فعال بودن ساز و کارهاي نظامي و انتظامي سابق را پر نمايند. بنابراين عملاً مردم، خودشان متشکل شده و ساختارها و سازمانهاي جديدي را براي حفظ امنيت و مقابله احتمالي با عناصر طاغوتي باقي مانده از رژيم شاهنشاهي پديد آوردند. بنابراين سپاه در اواخر بهمن ماه سال 1357 و همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي عملاً تشکيل گرديد. البته در روز دوم ارديبهشت سال 1358 دوازده نفر از مسئولين وقت سپاه در قم به حضور امام خميني رفته و ايشان هم از اين ابتکار، استقبال نموده و طي احکامي که صادر نمودند به سپاه رسميت بخشيدند.
پس ميتوان گفت سپاه به صورت طبيعي و با اين انديشه که انقلابي با اين عظمت و گستردگي، به نيرويي ساختار يافته نياز دارد تا از خود پاسداري و مراقبت نمايد، شکل گرفت.
مدتي بعد در زماني که قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران تدوين گرديد در اصل 150 به اين تشکل رسميت قانوني داده شد و سپاه در ساختار قدرت دفاعي ايران، ماندگار گرديد.
البته بعضي از بزرگان شوراي انقلاب مثل شهيد آيت الله مرتضي مطهري و نيز شهيد آيت الله دکتر بهشتي، نقش ويژه اي را در تشکيل سپاه ايفا کردند.
سپاه در دوران حيات خود تاکنون نقش مهمي را در شرايط گوناگون ايفا کرده است. در سالهاي اوليه پيروزي انقلاب، سپاه توانست تمام برنامههايي را که براي شکست انقلاب طرح ريزي شده بود را خنثي نمايد. به گونهاي که در تمام حوادث مربوط به ناامنيهاي ايجاد شده از سوي گروههاي مسلح در کردستان، آذربايجان غربي، خوزستان و ترکمن صحرا، سپاه نقش اول را در توسعه امنيت و حل مشکلات به وجود آمده، ايفا نمود. زماني که جنگ از سوي صدام حسين بر ملت ايران تحميل گرديد، سپاه توانست به سرعت خود را وارد جبهههاي جنگ نموده و به دفاع از انقلاب و کشور بپردازد. سپاه آنچنان استعدادي از خود نشان داد که توانست با کمک نيروهاي داوطلب مردمي، بزرگترين سازمان نظامي در جبهههاي جنگ را ايجاد نمايد و عملياتهاي بزرگي را براي بيرون راندن ارتش متجاوز از خاک ايران طرح ريزي و با کمک ساير نيروهاي مسلح به اجرا درآورد.
امام خميني اساس توسعه قدرت دفاعي کشور را در ظرفيتهاي بکارگيري تواناييهاي مردم ميدانستند. بنابراين سپاه به ظرف عظيمي تبديل شد که بسيجيان قهرمان توانستند قابليتها و توانمنديهاي خود را در آن به نمايش بگذارند. اين قابليتها موجب شد تا در 26 شهريور سال 1364 امام خميني فرمان تشکيل نيروهاي سه گانه زميني، دريايي و هوايي را در نامهاي خطاب به فرمانده وقت سپاه صادر نمايند. طبيعي است که اين اقدام بنيانگذار انقلاب اسلامي، سپاه را به قدرت مهم دفاعي کشور تبديل نمود و سپاه هم با انجام عملياتهايي مانند والفجر8 و کربلاي 5 که با پشتيباني ارتش صورت گرفت، توانست راه را براي پايان دادن به جنگ تحميلي باز نمايد. شايد بتوان گفت که بهترين عبارت در مورد نقش سپاه را امام خميني بيان کردهاند. آنجا که فرمودند: «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود.»
پس از جنگ نيز سپاه توانست همچنان بر بالندگي خود افزوده و به ستون فقرات بازدارندگي کشور در برابر برنامههاي امريکا و اسرائيل عليه ايران تبديل شود.
بديهي است مهمترين قدرت و سرمايه سپاه در وجود نيروهاي مؤمن و فداکار آن بوده است. آنان که پيش کسوتان جهاد و شهادت بودند و امام خميني از مسئولين کشور خواستند که نگذارند دست روزگار آنها را به فراموشي بسپارد. اين سرمايه عظيم فراتر از هر نوع تجهيزات و جنگ افزاري توانسته است، سپاه را به نيروي بي بديل در خاورميانه تبديل نمايد. آنچه سپاه را از ساير واحدهاي نظامي مشابه در ساير کشورها متمايز ميسازد، انسانهايي بودهاند که با انگيزه اسلامي از ميان ملت برخاسته و در خدمت آرمانهاي مردم خويش هس